آن کيست بر آن سپهر اعظم
شاعر : عطار
وان کيست وراي هر دو عالم | | آن کيست بر آن سپهر اعظم | وز آب درو بلاد احکم | | از خاک يکي سواد افتد | کم نام ولي دو کون ازو کم | | کم کار ولي درو جهان گم | در نقش نگينش اسم اعظم | | در نور جبينش حج اکبر | در نسخهي توست اين لغت ضم | | جايي مرو و به خود فرو شو | اسرار زمين و آسمان هم | | در حرف نخست باز يابي | افتاد دلت زهي مکرم | | گر بر سر سر اين معما | رو رو که جهان شدت مسلم | | خوش باد شب و خجسته روزت | چون شرح دهد زبان گنگم | | گنگ از دل درج سر به مسمار | يک نم ز شراب چارکون يم | | يک ذره سپهر و هفت خورشيد | انوار صفات و ذات مبهم | | عطار ز سر عشق بر گوي | بر خاک فتاده ناگهاني | | تو نور هواي آن جهاني | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}